کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
من پیر فنا بدم جوانم کردی
خدایا چنان کن سرانجام کار
شهیدی ڪه حاج قاسم همیشه او را با نامِ کوچک «حسین» صدا می زد
برای دفاع دستمان بر روی ماشه است
هر چند قصد تهاجم نداریم ...!
باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم
دَوَاؤُکَ فِیکَ وَ مَا تَشْعُرُ
ادب احمد فوقالعاده بود و این ادب احمد به نظر من شاهکلید همه چیز بود
یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک
وقتی مضطر شدیم، نگاهی به آبهای «بوبیان» کردیم
ما از خدا هستیم، همه، همه عالم از خداست
چه نماز باشد آن را که تو در خيال باشي
نیست برلوح دلم جز الف قامت یار...
همهیِ ما روزی غروب خواهیم کرد
تیر آرش این زمان در دست حاجیزادههاست
خير، به معناي خوب نيست، فراتر از خوب است
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
به حاج قاسم گفتم که محبوبیت شما اقتضا میکند کاندیدای ریاستجمهوری شوید
وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ
لحظه ها با التهابی زایدالوصف و به سرعت می گذرد
إِنَّ اللَّهَ اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم
انگار رفته از کف جان ها قرارها
سلیمانی نمی دانی چه کردی با دل زارم
تا لحظه شهادتت یک دقیقه مانده
نوبت پیروان مکتب حاجقاسم است که کار را تمام کنند
به یادت داغ بـر دل مـی نشانـم
خدایا! می گویند عدو در تدارک جنگ است
ما همگی در حال رفتن هستیم
خط خون نقطه ی پایان سلیمانی نیست
جگر شیر در این معرکه می خواهی؟ هست
چند روزی است سرم میل پریدن دارد
جا ماندی آه ای دل ای موج بی ساحل
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
خوشا چشمی که رخسار تو بیند